مقامات ایرانی چگونه اعدام های دسته جمعی قتل عام ۶۷ را انجام دادند؟
بنا به گزارش چندین زندانی که در آن زمان در زندان گوهردشت کرج و زندان اوین تهران در اواخر تیرماه ۱۳۶۷ محبوس بودند، پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل و پایان رسمی جنگ هشت ساله با عراق توسط ایران، مقامات اقدام به انتقال و انتقال زندانیان کردند. زندانیان سیاسی را در آن زندانها منفک کردند و به طور ناگهانی کلیه ملاقاتها را به حالت تعلیق درآوردند.
در آن دوره، مقامات زندانیان را در مورد عقاید سیاسی خود بازجویی می کردند و آنها را بر اساس میزان وفاداری آنها به حاکمان ایران طبقه بندی می کردند. مقامات قبل از تابستان ۱۹۸۸ چندین بار این کار را انجام داده بودند تا زندانیانی را که در اعتقادات «استوار» بودند منزوی کنند.
بر اساس برخی روایات، به همین دلیل برای زندانیان مشخص نبود که آیا آنها به عنوان بخشی از انتقال به زندان جدید یا یک عفو احتمالی با آنها مصاحبه می کردند. برای چندین هفته در اواخر ژوئیه و اوایل آگوست، مقامات تلاش های شدیدی برای جدا نگه داشتن زندانیان و منزوی نگه داشتن زندانیان انجام دادند تا نقشه های واقعی خود را پنهان کنند.
سوالات هیات مرگ قتل عام ۶۷
به گفته عفو بینالملل، سؤالات مطرح شده توسط کمیته مرگ قتل عام ۶۷ از زندانیان سیاسی چنین بودند؛
آیا آماده محکوم کردن سازمان مجاهدین خلق و رهبری آن هستید؟
آیا آمادگی ابراز «توبه» در مورد عقاید و فعالیت های سیاسی خود را دارید؟
آیا به جمهوری اسلامی اعلام وفاداری میکنید؟
آیا حاضرید برای کمک به ارتش جمهوری اسلامی از یک میدان مین فعال عبور کنید؟
آیا حاضرید به نیروهای مسلح جمهوری اسلامی بپیوندید و با مجاهدین خلق بجنگید؟
آیا از رفقای سابق جاسوسی خواهید کرد و با مقامات اطلاعاتی «همکاری» خواهید کرد؟
آیا حاضرید در جوخه های تیراندازی شرکت کنید؟
آیا حاضرید یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق را به دار بیاویزید؟
آیا شما مسلمان هستید؟ آیا نماز می خونی؟ آیا قرآن می خوانی؟
بیشتر بخوانید
گواهی اصغر مهدیزاده تنها بازمانده سالن مرگ؛ دادگاه حمید نوری در دورس
شرحی برخی نمونهها
زندانیان باقی مانده شرح دادند که چشم بسته بودند، در راهروها منتظر بودند تا به کمیته برده شوند و زندانیان را می دیدند که برای اعدام برده می شدند، از جمله آنهایی که به دلیل شکنجه حالشان بد بود. بر اساس دو روایت از زندانیان گوهردشت، کاوه نثاری که مبتلا به صرع بود، توسط زندانی دیگری به دلیل اینکه نمی توانست به تنهایی راه برود به چوبه دار برده شد.
تاریخ دقیق اعدامهای دستهجمعی مشخص نیست، اما بر اساس گزارشهای زندانیان، این اعدامها احتمالاً بین ۵ تا ۳۰ ژوئیه در زندانهای اوین و گوهردشت رخ دادهاند. جدول زمانی برای قتل عام ۶۷ در زندانهای خارج از پایتخت، تهران، متفاوت است.
گزارش عفو بینالملل به نقل از یکی از بازماندگان زندان گوهردشت میگوید: بعد از مدتی نگهبانی آمد و مرا به داخل سالن اعدام برد. وقتی آنجا بود، او برای چند لحظه چشم بند مرا پایین کشید و اجساد متعددی را دیدم که روی زمین پراکنده شده بودند.
حدود ۱۲ صندلی با ۱۲ طناب بالای آنها آویزان بود. نگهبانها مشغول آوردن سریع زندانیان و بستن طناب به گردن آنها بودند و نگهبان ها پاهای زندانیان آویزان را میکشیدند تا اینکه جان خود را از دست دادند…
من تعدادی از زندانیان را دیدم که شعار میدادند و این باعث شد نگهبانها بسیار هیستریک شوند. [یکی از مسئولان ارشد زندان] حمله کرد و به آنها زد و فریاد زد: «اینها را سریع بکشید! آنها را تمام کن!» نمی دانم بعدش چه شد.
دیگر نتوانستم بایستم و از حال رفتم. چیز بعدی که احساس کردم این بود که روی صورتم آب می پاشند و نگهبانی مرا بیرون کشید.
بر اساس شهادت زندانیان و برخی از مورخان، در اواخر اوت، مقامات اعدام را به زندانیان احزاب چپ گسترش دادند. [شهادت محمد زند از شاهدان قتل عام ۶۷ در دادگاه دورس آلبانی]
امیرحسین بهبودی که در زمان اعدامها در زندان گوهردشت به سر میبرد، در خاطرات خود توضیح میدهد که چگونه مقامات او و دیگر زندانیان را مورد ضرب و شتم قرار میدهند تا به آنها قول بدهند که نماز بخوانند.
در ۱۴ مرداد ۱۳۶۷، عبدالکریم موسوی اردبیلی، رئیس وقت دیوان عالی کشور و یکی از اعضای شورای عالی قضایی ایران، ظاهراً در خطبههای نماز جمعه تهران ظاهر شد و سخنانی بر زبان راند که معنای آن اعدام گسترده زندانیان بود.
ما را در توئیتر ایران آزادی دنبال کنید
ہوا ہے۔
برای اطلاعات بیشتر مراجعه کنید: -https://fa.iranfreedom.org/
Comments